به گزارش مشرق، تهران امروز نوشت: هرچند چه پيش از سفر به کرواسي و چه بعد از بازگشت، او از علاقه اساسياش يعني سياستورزي غافل نبوده و البته اين علاقهمندي براي او بدون حاشيه نبوده است، هرچند که او با اظهارنظرهاي ويژهاي در اين باب، نشان داده که خود نيز بيعلاقه به چنين حاشيههايي است.
اکنون حسينالله کرم، اگرچه چهرهاش کمي پيرتر از زمان آغاز ماموريتش شده اما نحوه زندگي، تعاملات و علايق او تفاوتي نکرده است.
در آخرين شبهاي ماه مبارک رمضان از او که تا سحرگاه در مسجد ارک تهران به دعا مشغول بود، خواستيم نه در باب سياست که بخش اعظم زندگي او را تشکيل داده بلکه کمي متفاوتتر يعني در مورد زندگي خصوصي و شخصياش گفتوگويي داشته باشد.
ساعت انجام گفتوگو 23:30 تعيين شد اما با يکربع تاخير در فضاي سبزي که پشت مسجد ارک و روبهروي کلانتري بازار بود، با ما به گفتوگو نشست. گفتوگويي که تا ساعت 3 بامداد به طول انجاميد چرا که اين استاد دانشگاه عادت دارد پس از پرسيده شدن هر سوال، پاسخ آن را در دفترچه شخصياش مينويسد و سپس از روي همان نوشتهها ميخواند.
در طول گفتوگو، هر چند برخي سوالات باب ميل او نبود اما هيچ کدام را بيپاسخ نگذاشت و پاسخهايي داد که خودش بعد از آن با خنده ميگفت «ميدانم متوجه نشديد که چه گفتم». نزديک سحر از ما خواست تا بقيه سوالاتمان را به فردا موکول کنيم اما تماسهاي بعدي براي تکميل مصاحبه بينتيجه ماند. با اين وجود، گفتوگوي پيشرو، ميتواند گوياي بسياري از ابعاد زندگي غيرسياسي حسين اللهکرم باشد.
آقاي اللهکرم شما تازه از کرواسي بازگشتهايد. در آن کشور چه کار ميکرديد؟
بنده ديپلمات نظامي جمهوري اسلامي ايران در کرواسي بودم. اين کشور يکي از 5 کشور جدا شده از يوگسلاوي سابق است که در قلب منطقه بالکان واقع شده است.
منظورتان از ديپلمات نظامي همان وابسته نظامي است؟
بله. تفاوتي با هم ندارد.
به عنوان ديپلمات نظامي با لباس نظامي در مراسمها شرکت ميکرديد؟
هم لباس نظامي و هم غيرنظامي ميپوشيديم. ديپلماتهاي نظامي و غيرنظامي داراي لباسهاي رسمي، نيمهرسمي و غير رسمي هستند که در هر مراسم، با توجه به وضعيت از يکي استفاده ميکنند.
اصلا چه شد به عنوان وابسته نظامي به کرواسي رفتيد، چرا که پيش از اين، به فعال سياسي اصولگرا معروف بوديد.
سابقه حضور بنده در بالکان به سال 1991 ميلادي باز ميگردد. در اين سال يوگسلاوي سابق فرو پاشيد و سه کشور صربستان، بوسني و کرواسي شکل گرفت.
بنده به عنوان عضو اصلي نيروي کمکرسان ايران به آنجا رفتم. اين سابقه سبب شد براي تقويت روابط به کرواسي بروم.
چه سالي رفتيد؟
سال 1386 به کرواسي رفتم البته زمان ماموريت هر ديپلمات سه سال است لذا در سال 89 ماموريت بنده تمام شد و به کشور بازگشتم و اکنون فعاليتهاي سابق خود را در دانشگاه و مرکز مطالعاتي همانند قبل ادامه ميدهم.
در حال حاضر نظامي هستيد؟
بنده عضو سپاه پاسداران هستم. از آنجا که سپاه ماموريت دفاع از انقلاب را دارد، ميتواند در چارچوبهاي مختلفي قرار گيرد.
به عنوان مثال، چارچوب اصلي دوران 8 سال دفاع مقدس را شايد بتوان نيروهاي دفاعي ناميد اما در جنگ فرهنگي يا سياسي يا وضعيت کنوني که با جنگ هوشمند و موازنه قدرت نرم روبهرو هستيم، اين چارچوب متفاوت خواهد بود و پاسداران عمدتا نيروهاي توليدکننده قدرت نرم نيمه سخت و سخت هستند.
با توجه به سبقه مذهبي شما، آيا زندگي در کشوري که با فرهنگ اسلامي ما فاصله دارد، احساس ناخوشايندي نداشتيد؟
گرچه زندگي در خارج از کشور با محدوديتهاي خاص خود روبهرو است اما از آنجا که عمده خانواده ديپلماتها، متدين هستند لذا زندگي ايراني خود را حفظ ميکنند ضمن اينکه ارتباط با مردم کرواسي که ريشه خود را ايراني ميدانند نيز جالب است، لذا احساس معذب بودن به افراد دست نميداد.
در زاگرب هم مسلمانان زيادي حضور دارند و همچنين مساجد آن از زيباترين مساجد اروپاست که احساس خوبي به انسان ميدهد.
نمازهاي جماعت و جمعه هم از زيباترين خاطرات من در اين ماموريت سه ساله است.
پيش از ماموريت، ذهنيتي خاص در جامعه نسبت به آقاي اللهکرم وجود داشت، بهويژه با توجه به فعاليتهاي سياسي. آيا اکنون که بازگشتهايد تغييري در خودتان احساس ميکنيد؟
انسانها در طول زندگي و کسب تجارب دچار تحولاتي ميشوند. اين تحولات در برخي افراد آنقدر زياد است که فرد را تحت عنوان پسين و پيشين ياد ميکنند. بنده هم جدا از اين وضعيت نيستم اما فکر نميکنم تفاوتها آنقدر باشد که فرضا از اصولگرايي به تجديدنظر طلبيگذار کرده باشم.
آقاي الله کرم بعد از بازگشت از کرواسي به چه کاري مشغول هستيد؟
با توجه به پاياننامه دانشجويان به کارهاي پژوهشي و تحقيقاتي مشغولم و در ضمن آن، به تدريس دروسي در دانشکده علوم سياسي هم ميپردازم. در يک مرکزمطالعاتي هم مشغول به کار هستم.
به تدريس اشاره کرديد. در کدام دانشکده مشغول هستيد؟
بنده عضو هيات علمي دانشکده علوم سياسي واحد مرکز دانشگاه آزاد اسلامي هستم و در اين ترم دروس انديشه سياسي ايران و اسلام. انقلاب اسلامي و ريشههاي انقلاب و درس جديدي به نام دفاع مقدس را تدريس ميکنم.
و اصلا مدرک خود را چه زماني دريافت کرديد؟
يکي از مدارکم هم دکتراي مديريت علوم استراتژيک است که در سال 1377 اخذ کرده و بر همين مبنا عضو هيات علمي دانشکده مديريت شدم. بعد از اخذ اين مدرک، عضويت در هيات علمي خود را از مديريت به علوم سياسي تغيير دادم که اکنون هم عضو هيات علمي دانشکده علوم سياسي واحد تهران مرکز هستم.
اجازه دهيد به بحثهاي خانوادگي بپردازيم. چگونه با همسرتان آشنا شديد؟ آيا همانند جوانان امروز شما و همسر مرحومتان پس از عشق و عاشقي به هم رسيديد؟
از آنجا که پدر بنده استاد عرفان عملي بود، افراد زيادي تحت نظر ايشان فعاليت ميکردند. از اين رو در خانواده ما علاوه بر رفت و آمدهاي فاميلي، رفت و آمدهاي عموميتر هم بود.
بنده معتقد بودم که عشقهاي دنيوي، عشقهاي مجازي هستند، براي اين عشقها اهميت زيادي قائل نبودم.
بر اين اساس، عشقهايي اهميت مييابند که در سفرهاي روحاني همراه انسان باشند.
همسرم از خانواده مريدان پدرم بود، احساس کردم که اين انديشه در ايشان هم وجود داشت. بنابراين ازدواج ما نه سنتي و نه بر اساس عشق و عاشقيهاي معمول بود بلکه ازدواج براي تکامل روحي و در راستاي عشق حقيقي بوده است.
در نهايت بر چه مبنايي، ايشان را پسنديديد و به عنوان شريک زندگي با او همراه شديد؟
به نظرم حرفزدن و ديدن در چارچوب عشقهاي مجازي معنا پيدا ميکند. به عبارتي در عشقهاي حقيقي ابزاري مانند مکاشفه و مکاتبه و طيکردن برخي مراحل ايماني اهميت بيشتري دارد که ايشان اين موارد را طي کردند.
به تازگي برخي سياستمداران از نامههاي عاشقانه خود در زمان جواني صحبت کردند، آيا شما هم تابهحال براي همسرتان نامه عاشقانه نوشتهايد؟
نامه عاشقانه، ابزارهاي عشق مجازي هستند که غالبا کار ساز نبودهاند. ابزارهاي عشق معنوي مراتب بالاتري دارد.
انگار شما دوست نداريد از لفظ نامه استفاده کنيد. ولي در صحبتهايتان به مکاتبه اشاره کرديد. از مکاتباتتان با همسرتان بگوييد.
اولين مکاتبه در چارچوب رفتارها بود که ايشان آن را پاره کرد. مکاتبات بعدي در باب راز و نيازهاي شبانه در جبهه بود که ايشان هم متقابلا راز و نيازهاي خود را ارسال ميکرد. يکي از مهمترين مکاتبات در باب دردها و رنجهاي مردم بوسني بود که هنگام نوشتن با بارش اشک نوشته شد و جالب که ايشان با بارش اشک آن را خوانده بود.
قضيه مکاتبهاي که توسط همسر مرحومتان پاره شد چه بود؟ مگر چه نوشته بوديد؟
رفتار در چارچوب عشق حقيقي به صورتبندي نيازهاي روحي ميپردازد که از طريق ذکرهاي توحيدي قابل درک است.
عامل اصلي پاره کردن نامه، گذر اينگونه رفتارها به خواستههاي مادي بود. (اين يکي از پرسشهايي بود که اللهکرم تاکيد کرد ميدانم متوجه نشديد که چه گفتم.)
همسرتان چه زماني فوت کردند؟
دو سال پيش فوت شدند.
دليل فوتشان چه بود؟
...
آيا بعداز فوت همسرتان فکر ازدواج مجدد به ذهنتان خطور کرد؟
من در يکي از مکاتبات به ايشان تاکيد کرده بودم که اگر شهيد شدم، حتما ازدواج کنند زيرا پيامبر اکرم(ص) و اهل بيت با تارکالدنيا بودن، موافق نبودند. ايشان هم در مکاتبهاي همان را به من گفتند، لذا بعد از برگزاري سال ايشان، به فکر ازدواج افتادم و پس از بررسي با فردي از جنس ويژه ازدواج کردم.
چه ويژگيهايي سبب ميشود که همسر دومتان را ويژه بخوانيد؟
ايشان همسر شهيد است. 27 سال پس از شهادت همسرش با اراده فوق العادهاي به تربيت 3 فرزند خردسال شهيد پرداخت و آنها را تا تحصيلات دانشگاهي و ازدواج موفق همراهي کرد، لذا ويژه هستند.
اکنون خانواده اللهکرم چند نفره است؟
امروز يک خانواده پر جمعيت را تشکيل ميدهيم
3 فرزند همسرم دارد و 2 فرزند هم بنده دارم در مجموع يک خانواده 7 نفره را تشکيل ميدهيم.
مهريه همسران اول و دومتان چقدر بود؟
اين عوامل نه تنها از زندگي مشترک حفاظت نميکنند، بلکه گاه مشوق جداييها هم ميشوند، البته مهريه در عشقهاي حقيقي هم ميتواند باشد و بنده از 14 سکه که عدد معصوم است، بهره گرفتم. اين تعداد از سوي امام(ره) و آقا به عنوان شرط براي خواندن خطبه عقد مطرح بوده است.
پنج فرزندتان اکنون به چه کارهايي مشغول هستند؟
قاسم، فيزيوتراپ است و ندا، معلمي ميکند. علي مهندس عمران و فعال ساختماني و محسن مدير فرهنگي است و محسن ديگر، دانشجوي آرشيتکت است.
تمام فرزندانتان ازدواج کردهاند؟
بهجز فرزند آخرم، همگي ازدواج کردهاند. ندا و محسن و علي نيز هر کدام يک دختر دارند.
منزلتان در کدام نقطه تهران است؟ فکر کنم قبل از ماموريت، شرق تهران بوديد.
حدود 50 سال است که در خانهاي در ميدان قيام واقع در خيابان ري تهران زندگي ميکنم.
مالک خانه خودتان هستيد؟
اين خانه سه طبقه دارد که طبقه همکف آن را پس از فوت پدر و مادرم از برادر و خواهرانم خريداري کردم.
با موتور به مسجد آمديد. وسيله نقليه ديگري هم داريد؟
يک موتورسيکلت از نوع وسپا دارم که متعلق به خودم است و گاهي نيز از يک پيکان سفيد استفاده ميکنم که متعلق به بيتالمال است و هنگام رفتن به مرکز مطالعاتي از آن استفاده ميکنم.
اگر ايرادي ندارد، بفرماييد حقوق ماهانه شما چقدر است؟
حقوق بنده در ماه گذشته کمي بيشتر از يک ميليون تومان بود که بايد اعتراض کنم زيرا بايد حدود يک ميليون و 200 هزار تومان دريافت ميکردم. 300 هزار تومان نيز از دانشگاه دريافت ميکنم.
حقوقتان در کرواسي چقدر بود؟
حدود 3 ميليون تومان حقوق رسميام بود و بيش از يک ميليون تومان حق خانواده پرداخت ميشد که اين وجه يک سال و نيم دريافت نشد و اين حقوق بايد علاوه بر هزينه زندگي، هزينه رفت و آمد به کشور را هم در بر ميگرفت.
کد خبر 9955
تاریخ انتشار: ۲۱ مهر ۱۳۸۹ - ۱۲:۱۱
- ۰ نظر
- چاپ
حسين اللهکرم امسال از ماموريت سه سالهاي که به عنوان وابسته نظامي در کرواسي داشت، به کشور بازگشت و فعاليتهاي فرهنگي و پژوهشي خود را از سر گرفت.